وبلاگ شخصی پژمان اکبرزاده
Pejman Akbarzadeh Personal blog in Persian
فیس‌بوک / Facebook - تویتر / Twitter - تارنما / Website


۱۳۹۱ آبان ۱۳, شنبه

تیتر روزنامه اطلاعات ۱۳۵۸ این روزها به جوک شباهت دارد

یکی از دوستان دوران بچگی در شیراز، برایم روزنامه‌ای فرستاده؛ یکی از شماره‌های روزنامه اطلاعات در اسفند ۱۳۵۸ با تیتری که وقتی این روزها به آن نگاه کنیم قطعاَ مایه خنده‌ خواهد بود: 

هر گروه به میتینگ‌ها حمله کند ضد انقلابی تلقی می‌شود!

یاد حرف خان دایی جان می‌افتم که می‌گفت، حدود یک سال پس از انقلاب، آزادی در جامعه ایران به حدی بود که حتا در اروپایی که او در دهه ۱۹۷۰ دیده بود هم نظیر نداشت... من آن زمان را به یاد ندارم ولی اگر ملاک را آزادی رسانه‌ها در ایران قرار دهیم ظاهراَ کمی تا قسمتی اینطور بوده است.

چند شماره از مجله «فردوسی» را هم از کودکی در  خانه مادر بزرگ دیده بودم. از روزهایی که بحث بر سر حجاب زنان موضوع داغ بوده است. خانمی گفته بود «خودمونو خوشگل می‌کنیم تا چشمات در بیات خانم حزب‌الهی!» دیگری نوشته بود: «حالا که بازار انقلابتون کساد شده یاد حجاب خانوما افتادین» و ... و ...

این روزها در فیس‌بوک و در بالاترین بسیاری به جان هم افتاده‌اند؛ با عکس و روزنامه گذاشتن برای کوبیدن شاه، مصدق و یا اصلاح‌طلبان. اگر زمینه ذهنی این کار، ایجاد روشنگری نسبت به دوران گوناگون تاریخ ما و سیاستمداران باشد که چه عالی. ولی بیشتر به نظر می‌رسد که دغدغه، پوز طرف مقابل را زدن است نه ایجاد نگرشی منطقی به تاریخ ایران و دامن زدن به خواسته‌هایی منطقی‌تر. 

به هر رو، این بریده روزنامه اطلاعات، نه شاه را می‌کوبد، نه مصدق را و نه اصلاح‌طلبان و دیگران را. این روزنامه با تیتری که بر خود دارد تنها از این بابت برای من جالب است که نمی‌توانم تصور کنم روزگاری در ایران چاپ شده و این حس آزادی‌خواهی در بسیاری از هم‌میهنان ما کجا رفته. هم‌میهنانی که سه دهه بعد، در راهپیمایی برای آزادی ایران، پلیس خارجی را خبر می‌کند تا هموطن دیگرش را از صف بیرون بیندازد چون پرچم و نشانی دگر با خود دارد! 
نگذاریم بگویند دیکتاتوری در خون‌شان رفته.

۸ نظر:

فرشید گفت...

دایی جانتان شکر زیادی میل فرمودند. از اولین روزهای بعد از انقلاب تا همین امروز طبقه متوسط شهرها به دلیل داشتن پوشش و ظاهر غربی مورد حمله در و دهاتی‌های کثیف و انقلابی و کمیته‌ها قرار می‌گرفتند. مگر اینکه از نظر شما این چیزها مهم نباشد و فقط باز شدن فضا برای مشتی احمق مصدقی و توده‌ای و چریک و مجاهد تروریست را آزادی تلقی کنید.

البرز روشن گفت...

در رابطه با تمامی انقلابها این امر مصداق دارد ؛ چون به طور کلی در انقلاب نظامی مستبد فرو می پاشد و تا مشخص شدن وارث اصلی انقلاب (حداقل از نظر سیاسی) یک دوران خلا قدرت ایجاد میشود . که معمولا در این دوران انتقالی آزادیهای اجتماعی زیاد ولی ناپایداری وجود دارد؛ ه این وضع معمولا حدود 12 تا 18 ماه می پاید؛ اگر کشور از این وضعیت بیرون نیاید جنگ داخلی شروع می شود و اگر یک گروه با سازماندهی نیروی سرکوب گر انقلاب را مصادره کند،توتالیتاریسم انقلابی محقق می شود. انقلابی را نمی شناسم که در تاریخ معاصر راهی به جز دو راه بالا را رفته باشند. (البته انقلابات رنگی بلوک شرق را باید در دسته ای دیگر جای داد، که بحث دیگریست)

ناشناس گفت...

فرشید خان
گه زیادی را شاهتان با ان کودتای ننگین ۲۸ مرداد انهم بهمراه مشتی فواحش و چماقداران ننگینترش خورد که ۲۵ سال استبداد را حاکم کرد. گه بزرگتر را زمانی خورد که ارتش را دودستی به خمینی واگذار کرد. شما دردت از جای دیگر است وگر نه دلت برای آزادی زنان ایرانی نسوخته. شما تصویر ایرانی را میبینی که بدون شیخ و شاه، هر ایرانی آزاد بود که هر چیز را قابل اعتراض میبیند، به ان اعتراض نماید، بدون آنکه مورد حمله بسیجیان شیخ و شاه از قماش شعبان بی مخ و ناصر جگرکی و زهرا خانم و غیره واقع شود . اتفاقا اعتراض زنان هم پس از غلط زیادی خمینی سبب شد که داستان حجاب اجباری با عقب نشینی خمینی بطور موقت به پایان برسد.
دوست عزیز نویسنده متن، حالا خودت ببین که چرا بدون برخورد به شاه و شیخ و لات و لوت ها و دم و دم و دنبالچه های همراهشان، از قماش اصلاح طلب، سبز لجنی یا مشتی پهلوی چیان معلوم الحال نمیتوان مساله استبداد را در ایران حل کرد.

فرشید گفت...

خوب به سلامتی شاهد از غیب رسید. البته ناشناس. لول

ناشناس گفت...

به یکی گفتند اینطوری آب نخور عقلت کم میشود، پرسید که عقل چیست؟ به وی گفتند، ببخشید با شما نبودم، شما لطفا آبتان را نوش جان بفرمایید.
شما پهلوی طلبان لطفا مشغول نوشیدن آبتان باشید...لول.....

پویا زرچین گفت...

" فقط باز شدن فضا برای مشتی احمق مصدقی و توده‌ای و چریک و مجاهد تروریست را آزادی تلقی کنید." آقا فرشید همه بد هستن! فقط هرکی مثل شما فکر میکنه خوبه! چه تفاهم باحالی داری با جمهوری اسلامی ها :)

ناشناس گفت...

ویای عزیز
از فرشید ایراد نگیر. انقلاب ایران اساسا برای بیرون کردن اینگونه افراد از قدرت انجام شد که خود را نه نوکر مردم، که ارباب آنها میدیدند. از ان گذشته فراموش نکن که رژیم شیخ، دنباله رژیم شاه است. هر چه باشد، هر دو با کمک استعمار بر علیه دکتر مصدق کودتا نمودند. تا سال ۴۲ هم با هم همکاری و همگامی کامل داشتند و شیوخ مشغول دعا گویی به اعلیحضرت و بسیج لشکر دعا گویان بودند. در واقع آخوندها همیشه در کار جفت و جور کردن مشروعیت الهی و آسمانی برای رژیمهایی بوده اند که از مشروعیت مردمی بی بهره بودند. تنها پس از سال ۴۲ و اصلاحات دستوری رژیم، به فرمان کندی رییس جمهور آمریکا، رژیم شاه، آخوندهای دهاتی یعنی ملاکینی مثل خمینی را کنار گذاشت، معذلک رابطه اش با آخوندهای شهری بسیار خوب باقی ماند. این آخوندها، بر خلاف آزادیخواهان میتوانستند نظراتشان را بیان کرده و مخالفتهایشان را که بسیار ارتجاعی بود، نسبت به رژیم شاه مطرح نمایند. آخوندها بر خلاف آزادیخواهان هم مساجد را داشتند که از آنجا به عنوان ستاد سیاسی جذب نیرو استفاده میکردند، هم رادیو و تلویزیون در اختیارشان بود. باهنر که بعدها از سران رژیم آخوندی شد، کتابهای درسی کودکان را مینوشت و به کار شستشوی مغزی کودکان میپرداخت، آخوند مطهری ارتجاع و خرافه را از طریق کتابهایش که آزادانه هم چاپ میشدند، تبلیغ میکرد. حتی نظرات زن ستیزانه اش، در تنها روزنامه زنانه آنزمان یعنی روزنامه زن روز چاپ میشدند. روزنامه ای که باید پاسدار حقوق زنان میبود، تبدیل به تریبونی برای تبلیغ چند همسری و صیغه شد. مدارس اسلامی با مجوز رژیم شاه برای بازاریان ساخته شد تا به کار کادر سازی برای ارتجاع آخوندی بپردازد. البته در تمام این مدت آزادیخواهان و نیروهای سکولار و مترقی حتی از حق چاپ یک اعلامیه هم برخوردار نبودند. نتیجه این کار هم، خالی شدن میدان از حریف مترقی و سکولار و میدانداری ارتجاع بود. رشد ارتجاع تا بدان حد بود که توانست حاصل انقلاب مردم را با سو استفاده از ضعف نیروهای سکولار و مترقی به کیسه خود بریزد، ضعفی که نتیجه طبیعی سرکوبهای عمله اکره رژیم شاه بود. آخرین خیانت رژیم شاه هم تسلیم دودستی ارتش شاه، با میدانداری آمریکاییان، به خمینی بود تا با کمک ان، ارتجاع تازه نفس شیخ بتواند جنبش مردم را سرکوب نماید. حالا هم پس از ۵۰ سال دزدی و خیانت به کشور، از مردم، با پررویی طلب "عذرخواهی" میکنند.
حکومت فعلی ایران، همانطور که نیروهای مبارز پس از پیروزی انقلاب میگفتند، دنباله رژیم شاه است، به همین دلیل هم نیروهای انقلابی با روبنای تازه ساز استعمار در ایران زیر لوای شیخ به ستیز برخاستند، ستیزی که از سال ۵۸ شروع شد، ستیزی که با کودتای ۶۰ رژیم به رهبری خمینی و میدانداری خط امامیهای جنایتکار (اصلاح طلبان ولایی رژیم) بشدت صدمه دید اما خاموش نشد و تا به امروز ادامه دارد.

ناشناس گفت...

برادر مجاهد "ناشناس" خدمتتان عارضم اگرفرشید و گفتارش موجه نیست (که نیست)مطمئنا وضعیت جنابعالی خیلی غیرموجه تر و خرابتر از مجموع بدی دیگران است. تشت رسوایی شما و گروهتان که مدتها است از بام افتاده و گوش فلک را کر کرده ، تو را به خدا شما دیگر از میدانداری آمریکائیان و تحویل مملکت به آخوندها حرف نزنید. شما خودتان استاد نوکری اجنبی و بندبازی هستید همین الان با پشتیبانی چه کسانی پیروزمندانه به لیبرتی اسباب کشی کردید ،یعنی همه از آن سه هزار نفر پیرمرد و پیرزن می ترسند؟ نه پدر جان اظهرمن الشمس است که انگشت آمریکا پشت شما است. آره جون خودت چقدر هم شما نگران تحمیل حجاب اجباری به زنان هستید ، نه که در تشکیلات شما زنان در انتخاب حجاب آزادند. نه برادر حنای شما دیگررنگی ندارد. برو این دام بر مرغ دگرنِه/ که عنقا را بلند است آشیانه
احمد