امروز رفته بودم سوپر ایرانی در غرب آمستردام تا نون بخرم دیدم یخچال پر از سمنو هست. منم که عقدهء سمنو نخوردن پارسال داشتم حمله کردم و در راه با انگشت بیشترش رو خوردم.
وقتی رسیدم خونه رفتم در ویکی یه کمی در مورد سمنو بخونم دیدم اصلا یه عکس هم از این سمنو در اونجا نیست. رفتم در انبار عکس ویکی، دیدم به به ! اونجا هم هیچی نیست!
خلاصه همون مقدار سمنو که مونده بود رو ریخته توی یه کاسه، با موبایل ازش عکس گرفتم و گذاشتم در انبار ویکی و با کمک یکی دوستان دیگه در بخش پارسی و انگلیسی ویکی هم چپوندیمش. خدا رو شکر که آخر هفته ما یه کار مثبت انجام دادیم.
نتیجه اخلاقی اینکه اگر ما اهل کار کردن باشیم با امکانات نداشته هم میشه هزار تا کار کرد. ولی مشکل اینه تا اسم حرکت میات نود درصد ایرانیا شاشِشون میگیره!
حالا الان میان این زیر می نویسین مودب باش!
این مورد سمنو یه نمونه کوچک از بی سر و صاحب بودن مملکت ماست (چه دولتی چه مردمی). کسایی هم که بخوان کاری بکنن اینقدر پشت سرشون زر زر می کنن و انرژی منفی بهشون میدن که طرف بره پشت سرشم نگاه نکنه!
انقلاب یا دگرگونی یا هر کوفت و زهرمار دیگه تنها در صورتی در ایران پدید میاد که این دگرگونی در اندیشه و کارایی خود ملت ایجاد بشه. وگرنه میشه مثل همین مصر و عراق که ملت از صبح تا شب بزنن تو سر و کله همدیگه!