وبلاگ شخصی پژمان اکبرزاده
Pejman Akbarzadeh Personal blog in Persian
فیس‌بوک / Facebook - تویتر / Twitter - تارنما / Website


۱۳۹۱ شهریور ۱۱, شنبه

نام «کتابخانه ملی پارس» را کرده‌اند «آیت‌الله دستغیب»!

اسم کتابخانه ملی و تاریخی شهرم را از «کتابخانه ملی پارس» کرده اند «کتابخانه شهید آیت الله دستغیب» !
کهن ترین کتابخانه شیراز که در  ۱۹۴۷  ساخته شده.
اینم مثل همه گُه کاری های دیگه ای که توی این سالها در شیراز کرده اند.

باید چی کار کنم؟! یه عده رو شبانه بفرستم تابلو رو بکشن پایین؟ بدبختی اینه که فرداش یکی دیگه نصب می‌کنن وگرنه حتما این کارو می کردم!
یاد آخرین شوک میفتم:
یک منطقه در شیراز بود / هست، به نام خُلدبَرین. بین خیابان گودگری و عفیف آباد. به این منطقه که می رسیدید به خاطر باغ نه چندان بزرگی که کنارش بود یهو دمای هوا چند درجه خنک می‌شد. به گونه ای که توجه همه را جلب می کرد.
 سال ۶ ۲۰۰۵ که برای آخرین بار به شیراز رفتم به این منطقه که رسیده ام زانوهایم سست شد.
تمام درختان باغ را کنده بودند. همه را...


۴ نظر:

ناشناس گفت...

اطلاق عنوان «ملی» به هر کتابخانه ای غیر از «کتابخانه ملی ایران» اشتباه محض است. هر کشوری می تواند فقط یک کتابخانه ملی داشته باشد.

بنابراین، با توجه به وجود کتابخانه ملی ایران در شهر تهران، دیگر کتابخانه ملی پارس یا کتابخانه ملی کرمان و ... معنی ندارد.

البته می توانستند نام دیگری به جای آیت الله دستغیب انتخاب کنند اما نه «ملی».

مجتبي مسكين گفت...

سلام همشهری، خدا خیرت بده، فکر کردی اینا همش بود؟ خیلی چیزای دیگه هم به فنا رفته، ساعت میدون ستاد یادت هست؟ دیگه نیست!میدون قشنگ شهرداری رو یادت هست؟ خیلی وقته که نیست!!! خیلی از اسم‌های خیابون‌های شیراز دیگه اونی نیست که شما میشناسی... اسم مدرسه‌ها به جای این‌که از آدمای شناسخته شده ایرانی بذارن، میرن اسمشون رو سیدحسن نصراله و امام موسی صدر (دین 16 امامی جدید!!) و چمیدونم، مقدس اردبیلی و از این چرندیات میزارن...

تو خودتو خیلی ناراحت نکن، اگر ایران زندگی میکنی که بهش عادت کردی، اگرهم که از ایران رفتی هم که خوش به حالت!!!!

ناشناس گفت...

با درود به هم شهریان و دیگر هم میهنان عزیز

در دبیرستان ابوذر دیپلم گرفتم، همون شاپور سابق... سال گذشته که رفته بودم شیراز، هوس کردم برم یه سر بهش بزنم خاطراتم زنده شن. یه بستنی‌فالوده مخلوط از بستنی بندی پشت ارگ گرفتم و... هر چی‌ اون دورو بر رو گشتم دبیرستان ابوذر یا شاپور نبودش!!! باورم نمی‌شد. بی‌ وجدانا صافش کرده بودن فقط درختای نارنجش بود. آخه من نمی‌فهمم با دبیرستان چکار دارن اینا. به یاد شعر فریدون مشیری افتادم که میگه: ...وای جنگل را بیابان می‌‌کنند... تا جایی‌ که می‌‌دونم، این یکی‌ از قدیمی‌ترین دبیرستان‌های شیراز و ایران بود که در سال ۱۳۰۹ خورشیدی ساخته شده بود و در واقع یک اثر ملی‌ و باید جزو میراث فرهنگی‌ محسوب می‌‌شد چون جزو هویت شهر شیراز بود و برخی‌ از مشاهیر معاصر شیراز اینجا درس خونده بودن مثل (اگه اشتباه نکنم) دکتر خدادوست چشم پزشک معروف. دبیرستان ابوذر یا شاپور حالا دیگه نیستش... دریغ از ذرّه‌ای شعور و فرهنگ...

ناشناس گفت...

در روستای ما (سیاهگل از توابع شهرستان آبدانان استان ایلام)دو تا دبستان قدیمی و متروکه وجود داشت که هزاران نفر خاطرات زیادی از تحصیل در آن را داشتند.طی دو سال اخیر اداره آموزش و پرورش به بهانه درآوردن تیرآهنهای قراضه کار گذاشته شده در سقف ساختمان،آنها را با خاک یکسان نمود و داغ دل و افسوس و حرمان را برای ما بر جای گذاشت. هیچ ملجأ پاسخگویی که شکایت به نزد آن ببریم در این کشور وجود ندارد.جالب اینکه زمین آنها نیز به دلیل دروافتاده بودن روستا ارزش ملکی ندارد که کسی فکر کند قصد فروش زمین یا تغییر کاربری داشته اند.