بسیاری از ایرانیان را در هلند میبینم که با سازمان مجاهدین خلق مخالف هستند ولی بسیاری از همین جمعیت زمانی که در دهه 1990 منتظر پاسخ پناهندگیشان بودند در راهپیماییهای مجاهدین شرکت میکردند و حتا با اتوبوسهای آنها به کنسرت مرضیه هم میرفتند. راهپیماییهای مجاهدین در آن زمان عموماً چندهزار نفره بود.
حالا حدود دو دهه گذشته؛ گذرنامههای هلندی در جیب است و سفرهای سالانهء ایران به راه. عموم جامعه ایرانی در هلند نه دیگر برای مجاهدین تره خرد میکنند و نه برای گردهماییهای گروههای دیگر. چه برای لغو اعدام ها چه برای آزادی زندانیان و چه هر اعتراض دیگر!
عکس زیر را ببینید. خبرگزاری سراسری هلند گرفته. لاهه، 1994. این تنها یک نمونه است.
دوستانی که هلندی نمی دانند نگران نباشند. در متن هلندی آمده، چهار هزار نفر در تظاهرات بودهاند.
بله اشتباه نخواندهاید: 4,000 نفر!
شما چه فکر میکنید؟ - در پرانتز: من هوادار سازمان مجاهدین خلق نیستم!
ملت آنتیکی هستیم نه؟! :)
انقلاب و دگرگونی اول برای ایرانیان لازم است، بعد برای ایران. وگرنه دفعه بعد هم مثل سال 57 میشه اگر بدتر نشه!
انقلاب و دگرگونی اول برای ایرانیان لازم است، بعد برای ایران. وگرنه دفعه بعد هم مثل سال 57 میشه اگر بدتر نشه!
۹ نظر:
تازه دوست عزیز باید بدانی که در آن زمان ارتباطات بسیار سخت تر از امروز بود . و هیچ اثری از اینترنت نبود . از همه مهمتر اینکه تظاهراتهایی که به نمونه آن اشاره کردید و عکسی هم از آن اورده اید مربوط به فقط در کشور هلند و تنها در یک شهر بوده و این در حالیست که در هر کشوری از کشورهای اروپائی بخصوص با توجه به مشکلات اخذ ویزا و رفت و آمدهای اجتماعی تظاهراتها بصورت مستقل و در هر کشوری جداگانه صورت میگرفت . باور کنید بسیار حرفها ست که در این مقوله و کوتاه نمیگنجد . لعنت بر خمینی و آنکه حتی سر سوزنی به این دجالان اعتبار و کمک سیاسی و اقتصادی و اجتماعی میرساند .
ما ملتى هستيم بى هوىّت- بى شرف- بى همه چيز- بى ناموس -بى وطن- با خروار خروار ادعا: يارو عربِ ...... يارو افغانيه.... اين خارجى ها چقدر نفهمن ...ايران همه چيز دارِه ....ايران خيلى از اينجا بهتره... بابا دكترهاى ايران خيلى بهترن ....تاريخ ۷۰۰۰ ساله.....كورش....زرتشت..... حالم به هم ميخوره از خودمون از ايرانى بودنم از ننگى كه روى پيشانى ما هست و اونو نمى بينيم... بابا صد رحمت به عرب...صد رحمت به افغان.
.......و از اين مزخرف اتِ صد من يك غاز. اون بابا توى شعر خوب گفته كه اگه مردم روى سنگ ام تاريخ ننويسيد كه آينده گان نفهمن ما تو چه زمانِى و چه قدر پست و خوار و ذليل و بى شرف و بى همه چيز و بى ناموس.. و ...زندگى ميكرديم.
به همون ها كه ميرن ايران و بر ميگردن اگه بگن كه خواهر و مادرت رو بايد بدى تا بذاريم به ايران برى اونها رو هم ميده مجاهد كه چيزى نيست....
دوست عزيز اين مطلبِ منو نذاشتى هم عيب نداره ولى باور كن عين واقعيته ِ..
دكترِا مون دزدِ بساز بفروشن ِ...مهندس خود فروشِ هنر پيشه تا كمر براى احمدى nezad خم ميشه كه يه jaize به اون بده سياستمدرا كه همه قاتل ِ جون مردن مردم يه روز سبز يه روز سياهن صبح ميگن زنده باد مصدق شب ميگن مرگ بر مصدق.... جمع ميشن كه اعدام يه آدم رو نگاه كنن وقتى اون بدبخت روى دار جون ميده اونا لذت مى برن..... دانشجو اندازه يه دبستانى شعور نداره زنا فقط فكر زر و زيور و ارايش هاى عربى هستن و مردها دنبال خانم بازى ...اى بابا ولم كن رفيق !!!!!!
نمونه ای از فرصت طلبی، پاچه خواری و خودفروشی هموطنان ایرانی! برای گرفتن اقامت هلند هزار به حمایت از سازمانها، گروه ها و دسته جاتی هستند که به هیچ عنوان اعتقادی به آنها ندارند و اگر هم روزی منافعشان اقتضا کند، به روی آنها هم خنجر میکشند. به محض این که پاسپورت پناهندگی را هم گرفتند خود از اولین کسانی هستند که برای گرفتن پاسپورت ایران تن به هر خفت و خواری میدهند.
این هموطنان از نظر تزویر و تقیه خود یک پا خمینی اند. ما تا خودمان اینطور هستیم، لیاقتمان هم بیش از رژیم آخوندی نیست.
آقای عزیز، من هم مثل شما در هلند زندگی میکنم، این حرفها ی شما برام یه خورده عجیبه. به این دلیل که آیا شما فکر میکنین اگه یک شخص، یک زمانی به یک حزب و گروه وابسته بوده، یا حتی هوادار بوده، بایستی تا آخره عمرش و تا وقتی که ان حزب در فعالیت هست بایستی هوادار بمونه !
تا جایی که من میدونم هر حزبی بعده یه مدتی نسبت به عملکردش جوابش را در انتخابات میگیره که آقایون مجاهدین هم از این قائده مستثنا نیستن. ضمنا اینقدر هم به ایرانی جماعت گیر ندین لطفآ.
== سعید ==
مهاجر: من نمیتوانم به کشورم بازگردم
دولت: بسیار خوب ، من به شما یک خانه میدهم و حقوق و مستمری و معافیت از پرداخت مالیات شهری. همچنین اقامت دایم و امکان سفر به اروپا.
چیز دیگری میخواهید؟
مهاجر: زودتر پاسپورت انگلیسی رو رد کن بیاد میخوام سالی یکبار بروم برای هموطنانم پز بدهم که خارجی ام.
این است زندگی ملت ما
پژمان عزیز. خیلی درد ناک است که بگویم." حرفت درست است." وگر نه این وضع کشورمان نبود. وقتی که به تظاهرات میرفتم. پدر خدا بیامرز گفت. بیا داستانی برایت بگویم، بعد برو. او گفت در سال ۳۲ در شیراز بودم. روزی بقال پایین مسافرخانه دکانش را می بست و تا مرا دید گفت" باقر بیا بریم" مرگ بر شاه بگیم، گفتم چرا، گفت ما هم مثل همه. گفتم من بدیی از شاه ندیدم، که مرگ بر شاه بگم. ۲ روز بعد تا مرا دید گفت حالا دیگر باید بیایی. گفتم کجا. گفت بریم مرگ بر مصدق بگیم. گفتم من بدیی از مصدق ندیدم.
خوب آره پژی جان درسته که عده بسیاری در تظاهرات مجاهدین شرکت می کردند ولی بگذار روشن بگم که شیوه ای که مجاهدین برای جلب افرادی که با داستانهای شگفت انگیز منتظر مصاحبه بودند،فرق چندانی باشیوه ساندیس و ساندویچ نداشت.حتی وسیله حمل و نقل و محل اسکان هم برای آوردن متقاضیان پناهندگی به تظاهرات فراهم بود.
با این متن بیشتر به عظمت کار مجاهدین و پایداری آنان در مبارزه پی بردم.
زنده باد مجاهدین که نبرد برای نابودی آخوندها را با توانی بیشتر ادامه داده و همین سوم تیرماه هم دهها هزار نفر را در پاریس گردهم می آورند.
در هر خال دیکتاتوری تروریستی مذهبی آخوندها بدست همین مجاهدین و ایرانیان باشرفی که با آخوندها سرسازش ندارند سرنگون خواهد شد.
مرگ بر اصل ولایت فقیه و خامنه ای
زنده باد مقاومت برای سرنگونی دیکتاتوری آخوندی
با این متن بیشتر به عظمت کار مجاهدین و پایداری آنان در مبارزه پی بردم.
زنده باد مجاهدین که نبرد برای نابودی آخوندها را با توانی بیشتر ادامه داده و همین سوم تیرماه هم دهها هزار نفر را در پاریس گردهم می آورند.
در هر خال دیکتاتوری تروریستی مذهبی آخوندها بدست همین مجاهدین و ایرانیان باشرفی که با آخوندها سرسازش ندارند سرنگون خواهد شد.
مرگ بر اصل ولایت فقیه و خامنه ای
زنده باد مقاومت برای سرنگونی دیکتاتوری آخوندی
ارسال یک نظر