وبلاگ شخصی پژمان اکبرزاده
Pejman Akbarzadeh Personal blog in Persian
فیس‌بوک / Facebook - تویتر / Twitter - تارنما / Website


۱۳۸۹ خرداد ۳۱, دوشنبه

فاطمه تنها «همدلی» ما را می خواهد... مسعود لواسانی همچنان در زندان


مسعود لواسانی، خبرنگار، در زندان اوین بیمار شده و اکنون در بهداری زندان است. حکم هشت ساله‌ی زندان برای او، با اعتراض‌های بسیار، به شش سال رسید.

همسرش سخت نگران اوست. می گوید: «باید میوه و سردی بخورد ولی در آنجا به او نمی‌رسند.» می گوید: «بمب تنهایی در خانواده کوچک ما منفجر شده».

فاطمه، همسر مسعود، در وبلاگ خود، عکسی تکان دهنده منتشر کرده، عکسی از مسعود پشت شیشه که در ساعات ملاقات از پشت آن با او حرف می‌زند.


متین، فرزند خردسال مسعود، این روزها سخت بهانه پدر را می‌گیرد. او هم بیمار شده و پیش مادر بزرگ مانده تا مادر سر کار برود و بیاید. «بمب تنهایی» را فکر کنم حالا می فهمیم یعنی چه... 

فاطمه در وبلاگی که در آن، از متین می‌نویسد، به تلخی اما بسیار زیبا، بزرگ شدن فرزند را به تصویر می‌کشد. با واژه‌ها و تعابیری جادویی که تنها از قلب یک مادر بیرون می‌آید.


فاطمه فقط می‌خواهد مردم آنها را از یاد نبرند. فقط می‌خواهد بداند که فراموش نشده. فاطمه تنها «همدلی» ما را می خواهد.
فکر به هیچ کجا نمی‌رسد؛ تنها شعر جادویی یغما در ذهنم صدا می‌کند: «یه روز تو تهران بارون می‌باره، بارون بوسه، بارون لبخند، بارون گندم...»





هیچ نظری موجود نیست: