سال گذشته فیلمی درباره جشنهای دوهزار و پانصد ساله از شبکه تلویزیونی «من و تو» پخش شد که واکنش گستردهای دستکم در بین کاربران ایرانی اینترنت در پی داشت. همان زمان درباره ایرادهای گوناگون آن فیلم که به اشتباه «مستند» نامیده میشد نوشتم: (لینک)
از چند روز پیش هم شبکههای اجتماعی پارسی زبان پر شده از لینکهای «از تهران تا قاهره» که از آن به عنوان «مستند» نام برده میشود.
بسیاری از همان مواردی که در مورد فیلم مربوط به جشنهای دو هزار و پانصد ساله مطرح شد درباره این فیلم هم صادق است ولی مورد اول اینکه اساساَ به نظر میرسد که بیشتر ما ایرانیان نیاز داریم تا ابتدا مفهوم فیلم «مستند» را بدانیم تا اینگونه بی دقت از آن برای چنین گزارشها یا گفتگوهایی استفاده نکنیم.
«از تهران تا قاهره» در واقع، تنها یک گفتگو با ملکه پیشین ایران است که تصاویری آرشیوی از صحنههای انقلاب ایران، اعتراضات ایرانیان و سفر بی بازگشت شاه به ایران را نیز به همراه دارد.
سازندگان این فیلم حتا به ابتدایی ترین اصول مستندسازی که ذکر منبع ویدئوهای تاریخی بوده است هم امانت دار نبودهاند، مانند صحنه حمله به خانه شاهدخت شمس پهلوی در کالیفرنیا یا گزارشهای مربوط به درآمد نفت ایران که از شبکههای انگلیسی زبان در فیلم گنجانده شده اند.
برای اینکه یک فضای کلی از یک مستند واقعی به دست آورید می توانید تریلر این مستند را ببینید (لینک) به شیوه کار دقت کنید: مدارک، ویدئوها، مصاحبه با افراد گوناگون و پوشش موضوع از زوایا و دیدگاههای گوناگون. به این نمونه کارها می گویند مستند (Documentary Film)
این گفتگو به لحاظ تکنیکی روان و هوشمندانه ادیت شده ولی داستان این است که «مستند» نیست. گفتگو یا خاطره است و از جنبه ثبت خاطرات و گفتهها، مثبت است به ویژه برای ما ایرانیان که از بابت داشتن چنین منابعی فقیر هستیم.
برای اینکه یک فضای کلی از یک مستند واقعی به دست آورید می توانید تریلر این مستند را ببینید (لینک) به شیوه کار دقت کنید: مدارک، ویدئوها، مصاحبه با افراد گوناگون و پوشش موضوع از زوایا و دیدگاههای گوناگون. به این نمونه کارها می گویند مستند (Documentary Film)
این گفتگو به لحاظ تکنیکی روان و هوشمندانه ادیت شده ولی داستان این است که «مستند» نیست. گفتگو یا خاطره است و از جنبه ثبت خاطرات و گفتهها، مثبت است به ویژه برای ما ایرانیان که از بابت داشتن چنین منابعی فقیر هستیم.
جدا از این گفتگو، فکر میکنم که مردم ایران حتا سه دهه پس از انقلاب همچنان به دنبال مقصری برای انقلاب اسلامی میگردند. در صورتی که مقصر اصلی جلوی چشمشان است و آنرا نمیبینند. من منکر پشتیبانی پنهان غرب یا اشتباهات شاه نیستم ولی کسی میلیونها ایرانی را که در فیلمها میبینیم به زور به خیابانها نیاورده بود.
به عنوان یک شهروند ایرانی که به پیشرفتهای ایران در زمینههای گوناگون در زمان پهلوی معتقدم و انقلاب اسلامی را نیز فاجعهای برای ایران میدانم، از شرایط کنونی جامعه بسیار متاسفم. فضایی که در ایران پس از انقلاب به وجود آمده بسیاری از مردم را از درک واقعیاتی هم در کنار پیشرفتهای اجتماعی و اقتصادی و ... در ایران ِ پهلوی وجود داشت ناتوان کرده است.
فضای بسته سیاسی، خشونت با مخالفان در زندان ها و اجازه به بیگانگان برای دخالت بیش از اندازه در کشور، به کشاندن کشور به آنچه نباید می شد کمک کرد و نادانی مردم همراه با پشتیبانی زیرپوستی غرب، کار را یکسره کرد.
ولی به هر حال، انداختن تقصیر به گردن شاه یا خمینی یا انگلیس آسانتر از بررسی همه جانبه یک رویداد است که به متهم شدن خودمان بیانجامد!
ولی به هر حال، انداختن تقصیر به گردن شاه یا خمینی یا انگلیس آسانتر از بررسی همه جانبه یک رویداد است که به متهم شدن خودمان بیانجامد!
سازندگان «از تهران تا قاهره» رگ خواب ملت ایران به خوبی دستشان است: حرکت نکردن، داستان گوش کردن و حسرت گذشته رو خوردن!